اعتماد به نفس یکی از پر مصرف ترین واژه های جهان امروز است، اما کمتر کسی پرسیده ، معنای واقعی این مفهوم چیست؟
بسیاری از کتاب ها اعتماد به نفس را به «احساس خوب» داشتن نسبت به خود تقلیل داده اند. اما از نگاه فلسفی، اعتماد به نفس چیزی بسیار عمیق تر است. یک «وضعیت وجودی» نوعی بودن در جهان، نه صرفا یک احساس یا مهارت روان شناختی. در این یادداشت تلاش می کنم اعتماد به نفس را از منظر فلسفی وارد مرحله ای تازه کنم، مرحله ای که در آن فرد نه به دنبال تقویت مصنوعی خود، بلکه به دنبال فهم خویشتن و اتکای اصیل بر خودِ متفکر است.
اعتماد به نفس از نگاه فلسفی : آغاز از سوژه
«اعتماد به نفس یعنی تکیه بر خودِ متفکر(اندیشنده) بر آن بخش از وجود که می تواند بیندیشد، تحلیل کند،داوری کند، تصمیم بگیرد و مسئولیت بپذیرد.»
در این تعریف، اعتماد به نفس از قلمرو احساسات جدا شده و به حوزه تفکر، عقلانیت و استقلال ذهنی وارد می شود.
تفاوت مهم :
احساس خوب ----- موقت است
اتکا به خودِ متفکر ------ پایدار
ممکن است روزی خسته، غمگین یا بی انرژی باشیم، اما همچنان می توانیم بر نیروی عقلانی خود تکیه کرده و تصمیمی درست بگیریم. این همان جوهره ی فلسفی اعتماد به نفس است «استقلال ذهنی».
سه سطح اعتماد به نفس :
فلسفه نشان می دهد که اعتماد به نفس ساختاری چند لایه دارد. انسانی که می خواهد واقعا خودباور باشد باید در سه سطح رشد کند.
الف- اعتماد به نفس معرفتی
ب – اعتماد به نفس اخلاقی
ج – اعتماد به نفس وجودی
«اعتماد به نفس معرفتی»:
این سطح زمانی شکل می گیرد که فرد باور داشته باشد، من می توانم درست بیندیشم، درست تحلیل کنم و داوری معتبرداشته باشم.
نشانه های ضعف معرفتی: مقایسه دائمی فهم خود با دیگران، ترس از اظهار نظر، تصور اینکه حتما دیگری بهتر می داند.
«اعتماد به نفس اخلاقی»:
در این سطح، فرد باور دارد،«من مسئول انتخاب هایم هستم»، فردِ دارای اعتماد به نفس اخلاقی مسئولیت عملش را می پذیرد و پیامدها را قبول می کند. بهانه نمی آورد و از آزادی خود نمی ترسد.
«اعتماد به نفس وجودی»:
در این مرتبه، فرد باور دارد که «جایگاهی منحصر به فرد دارد و می تواند جهان را به شیوه خود تجربه کند.» این سطح با مفهوم اصالت درذ فلسفه اگزیستانسیالیسم پیوند دارد.
اعتماد به نفس و هویت «من کیستم؟»:
هیچ اعتماد به نفسی بدون پاسخ به پرسش من کیستم؟ شکل نمی گیرد.
ویژگی های هویت : تداوم، تمایز، برساختگی
اعتماد به نفس و آزادی «مسئولیت به جای بهانه»: یعنی توانایی پذیرفتن پیامدهای انتخاب ها هر چه یک فرد مسئول تر باشد، اعتماد به نفس او واقعی تر است.
تفاوت اعتماد به نفس و خودشیفتگی:
خودشیفتگی = من کامل و بی نقص هستم اما اعتماد به نفس = من ناقص هستم اما توانایی رشد دارم، من مجموعه ای از خوبی ها و بدی ها هستم که می توانم رشد کنم.
ریشه های فروپاشی اعتماد به نفس :
سرزنش های کودکی، مقایسه گرایی، تحقیر شدن، کمال گرایی، ترس از طرد شدن.
پایان بخش اول
مریم برهانی
دیدگاه خود را بنویسید